خلاصه قسمت سی و ششم امپراطور دریا
سلام دوستان عزیزم خلاصه قسمت سی و ششم امپراطور دریا را تقدیم میکنم
گونگ بوک و افرادش تصمیم میگیرند در یکی از سواحل جزیره پیاده شوند و سپس با پیاده روی به کشتی ارباب لی برسند.از این طرف ارباب لی که عدم حضور طولانی یوم مون نگرانش کرده توسط یکی از دزدان متوجه میشود که یوم مون برای تامین غذا برای افراد با یک کشتی عازم شده همچنین رییس جانگ را هم با خود برده است.گونگ بوک با اسیری یکی از دزدان متوجه میشود که یوم مون از جزیره رفته اما دستور میدهد که برای حمله شب هنگام به کشتی ارباب لی آماده باشند
یوم مون وافرادش برای تامین مایحتاج غذایی به جزیره باریونگ حمله میکنند و شروع به کشتار مردم و سربازان میکنند در این فرصت جانگ دال وخدمتکارش از فرصت استفاده میکنند و همانطور که از قبل قرار گذاشته بودند فرار میکنند از این طرف هنگام شب گونگ بوک و افرادش حمله به شکتی ارباب لی را آغاز میکنند و با حمله ای سریع با کشتن گارد محافظ وسربازان وارد اتاق ارباب لی میشوند.او از دیدن گونگ بوک شوکه میشود ولی نتیجه صحبتهای آنها این میشود که گونگ بوک با یک ضربه ارباب لی را میکشد
گونگ بوک دستور میدهد که افراد به جسد ارباب لی کاری نداشته باشند تا یوم مون که برگشت جسد اربابش را ببیند زیرا عصبانیت او با دیدن جسد اربابش در جنگ با او به نفع آنهاست .گونگ بوک دستور بازگشت به چانگ هی را میدهد از این طرف یوم مون که ذخایر غذایی را جمع کرده و به جزیره بازگشته بود با دیدن جسد ارباب لی اشکانش سرازیر میشود
جانگ دال نزد بانو جمی میرود و از او درخواست میکند که او را به عنوان خدمتکار خودش بپذیرد او موضوع مرگ ارباب لی را به بانو جمی میگوید سرانجام بانو جمی او را قبول میکند و میگوید که برای اثبات وفاداری یک شانس به او میدهد لرد کیم ووجینگ نیز با شنیدن خبر مرگ ارباب لی توسط گونگ بوک برای دیدن او به چانگ هی میرود از این طرف دزدان دریایی جسد ارباب لی را در مراسمی میسوزانند
اما از این قسمت شخصیت جدیدی به مجموعه اضافه میشود .کیم یانگ که فرد جاه طلبی است به عنوان فرماندار جدید موجینجو به آنجا می آید و پست فرمانداری را برعهده میگیرد او دقیقا تمام کارهایی که فرماندار موجینجو با حمایت بانو جمی کرده را به او میگوید و سپس میگوید قصد داشت کارهای او را گزارش کند ولی به احترام فرمانده بودنش از آن میگذرد بانو جمی به دیدار فرماندار جدید می آید
اما فرماندار او را به حضور نمیپذیرد .فرماندار جدید برای تشکر از لرد کیم ووجینگ به چانگ هی میرود ولی لرد کیم با او سرد برخورد میکند وبه جانگ هوا درباره علتش میگوید که او بازمانده یکی از افرادی است که قصد برانداختن حکومت را داشتند ولی پدر لرد کیم ووجینگ او را نجات داد و او یاد گرفت که چگونه با این شرایط زنده بماند .لرد کیم اشاره میکند که دوست ندارد او نزدیکش باشد
یوم مون برای دیدار بانو جمی میرود و به او میگوید که احتیاج به کمکش دارد و اگر او کمکش نکند بد خواهید دید و او را با خودش نابود میکند !بانو جمی نیز بعد از فکر قبول میکند یکی از روسای دزدان دریایی ب اافرادش تسلیم گونگ بوک میشود زیرا گونگ بوک دزدانی که خودشان تسلیم شوند را نمیکشد .یون هاجین را در جای خلوتی ملاقات میکند و میگوید که دلش برای او تنگ شده است و بعد... در آغوشش میگیرد ! گونگ بوک و رییس موچانگ آنها را میبینند ولی چیزی نمیگویند و به این نتیجه میرسند که برای این دو عاشق ومعشوق هم که شده باید زودتر دزدان دریایی را سرکوب کنند تا آنها به خواسته قلبیشان برسند
یوم مون نقشه ای برای نفوذ به مقر گونگ بوک میکشد او جوان زیردستش را با گروهی برای تسلیم شدن به چانگ هی میفرستد وسر یکی از روسا را هم به او میدهد تا باعث جلب اعتماد گونگ بوک شود آنها به چانگ هی رفتند وبا این حربه توانستند وارد گروه گونگ بوک شوند.یوم مون نیز با افرادش بسوی چانگ هی می آید افراد تسلیم شده در یک لحظه در بندر افسران امنیتی را میکشند و بندر برای ورود یوم مون آماده میشود.یوم مون نیز از راه میرسد ....